انسان خداگونه

چندی پیش بالاخره خواندن کتاب انسان خداگونه را تمام کردم و مدام منتظر فرصتی بودم که افکاری که حین خواندن کتاب به ذهنم می‌آمد و می‌آید را مکتوب و مرتب کنم. چرا که به نظرم این کتابی است که باید خواند از این حیث که از نظر من سوالات بسیار مهمی را مطرح می‌کند که داشتن پاسخ برای برخی از آن‌ها در  آینده نزدیک بسیار مهم است. البته شخصا همه جواب‌هایی که نویسنده به این سوالات می‌دهد را نمی‌پسندم، از این حیث که در برخی از آن‌ها نتیجه‌گیری را همیشه صد درصد مرتبط نمی‌یابم یا احساس می‌کنم از مقدمه‌هایی درست، نتیجه‌ای عجولانه گرفته شده است. البته نویسنده نیز خود اذعان می‌کند که برای خیلی از پرسش‌های مطرح شده پاسخ صریحی ندارد و شاید بتوان «پاسخ‌‌های» مطرح شده را نظر نویسنده در رابطه با پرسش‌ها دانست. ولی خوب در نهایت به عنوان یک خواننده برخی از این جواب‌ها برای من قانع‌کننده نبودند (البته این می‌تواند به این دلیل باشد که نویسنده بخشی از استدلال برایش به واسطه دانش بالای قبلی درونی شده باشد و لزومی ندیده یا فراموش کرده برای خواننده همه جزئیات را به نگارش درآورد و آن‌ها به قرینه معنوی برای خواننده با مطالعه‌تر حذف شده‌اند). کلا اوایل کتاب بسیار برایم هیجان‌انگیز بود ولی هر چه جلوتر رفت (و به مرحله مطرح شدن پاسخ‌ها رسید) از این هیجان کاسته شد.

ولی خوب در نهایت این نظر شخصی است و بنده که باشم که بخواهم در مورد چنین مجموعه و تحقیقی نظر دهم! به علاوه، این کاستن هیجان در فصول انتهایی برای من چیزی از اهمیت کتاب کم نمی‌کند و بیشتر شبیه این است که هیجانم از ۱۰۰ رسیده باشد به ۸۵ و فصول انتهایی به نظرم بسیار جالب و خواندنی هستند.

در نهایت به نظرم این کتابی است که باید خواند و سوالاتی که طی فصول مختلف مطرح می‌شوند برای من بسیار جالب هستند و سعی می‌کنم اینجا برخی سوالاتی که با خواندن مطالب کتاب به ذهنم رسید (که البته لزوما سوالاتی نیست که کتاب پرسیده باشد) را بنویسم و به مرور تکمیل کنم تا بعدا به آن‌‌ها برگردم و با بحث و تبادل نظر صیقل بخورند.

در مورد هر کدام از این سوالات و اینکه چرا برایم مهم و جالب هستند ایشالا طی مطالب جداگانه سعی می‌کنم بیشتر می‌نویسم. 

Hesam نوشته شده توسط:

اولین نفری باشید که نظر می دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *