می‌شود نخواهیم «ارشاد» بشویم؟

در دنیایی که هر روزش خبرهای ناراحت‌کننده زیادی از سرتاسر گیتی به آدمی می‌رسد، برخی خبرها خیلی خیلی بیش از بقیه آدم را متاثر، خشمگین و غم‌زده می‌کند. مثل خبر مرگ خانم مهسا امینی که قرار بود «ارشاد» شود به زعم عده‌ای ولی … :((

این‌جور وقت‌ها خود رویداد و مرگ یک انسان یک غم ذاتی دارد و به خودی خود به شدت ناراحت کننده است. ولی وقتی علت بروز آن پذیرفتی نباشد یا قابل پیشگیری باشد بیش از پیش جانکاه می‌شود. و وقتی تعداد این اتفاقات بیشتر می‌شود، داغ آن قبلی‌ها نیز انگار هر بار تازه می‌شود، از خیلی قبلتر بگیر تا آبان ۹۸ و سقوط هواپیمای اوکراینی و …

به علاوه چیزی که به نظرم بر این غم ذاتی این ناراحتی‌ها نمک می‌پاشد و افزونش می‌کند، نمود چندباره این واقعیت است که خواست عده‌ای معدود، بر زندگی و سرنوشت و خواسته‌های دیگران دیکته می‌شود، از نوع پوشش گرفته تا کتاب‌هایی که می‌توان خواند و فیلم‌هایی که می‌توان دید و سایت‌هایی که می‌توان بازدید کرد. همه این‌ها هم متاسفانه به نام دین اما شاید به کام دیگران (که در نهایت همان دین هم قربانی می‌شود و سکنجبین صفرا می‌افزاید).

در اتفاقات دردناکی شبیه این انگار همه این‌ها سر آدم آوار می‌شود و داغ‌های قبلی تازه. برای همین تحملش سخت و سخت‌تر می‌شود. ولی در نهایت فکر می‌کنم این یک تقابل و جنگ مداوم است و گریزی از آن نیست. باید ایستاد و به هر ترتیب تلاش کرد تا به تدریج، آنی شود که باید باشد.

Amir Hesam Salavati Written by:

Be First to Comment

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *